چكيده:
انقلاب اسلامي ايران نخستين انقلابي محسوب ميشود كه آشكارا تعاليم اسلامي را به عنوان قانون اساسي خود برگزيد و شيوه زندگي اسلامي را به عنوان شيوهاي جديد از زيست در جهان معاصر معرفي كرد. از اين منظر انقلاب اسلامي ايران را ميتوان به مثابه انقلاب فرانسه معرفي كرد كه نسيم آن نه فقط فرانسه بلكه همه جهان مسيحيت را درنورديد و بر جنبشهاي فكري و گفتمانهاي اسلامي اعم از شيعه و سني تأثيرگذار شد. انقلاب اسلامي ايران همچنين با خلق گفتمان مقاومت اسلامي در قالب بيداري ديني كوشيد تا با ترويج انديشههاي ديني، مسلمانان جهان را از تمدن مادي معاصر كه انسانها را ماشين و زندگي را حركتي مكانيكي و بدون هدف ميكند، آگاه سازد.
اين مقاله با رويكرد فرهنگگرايانه و با تلفيق دو روش تحليل گفتماني و سازندهگرايي در مطالعات حوزه علوم انساني و همچنين بهرهگيري از برخي آموزههاي موجود در چارچوب نظريات جامعهشناسي معرفت، ميكوشد تا مباني و مبادي نظري و ريشههاي معرفتي و شناختشناسانه گفتمان مقاومت اسلامي را در فرهنگ سياسي حاصل از انقلاب اسلامي ايران شناسايي كند. مقاله با مفروض گرفتن اين نكته كه گفتمان انقلاب اسلامي در موارد متعددي ناگزير از مواجهه با نظم موجود جهان بوده است، اين فرضيه را مورد آزمون قرار خواهد داد كه «به نظر ميرسد آرمانخواهي و الزامات معرفتي حاصل از گفتمان انقلاب اسلامي ايران به تدريج منجر به تكوين و تقويت گونهاي از گفتمان مقاومت و بيداري اسلامي در جهان اسلام و به ويژه خاورميانه عربي شده است.»
مقاله براي آزمون فرضيه خود ضمن اشاره به گزارهها و مؤلفههاي اساسي در نظريه سازهانگاري به عنوان چارچوب نظري مقاله، نخست به تبيين مفهوم گفتمان، خواهد پرداخت و سپس تأثيرات معرفتشناسانه حاصل از انقلاب اسلامي ايران را بر تكوين گفتمان مقاومت اسلامي در خاورميانه عربي مورد بررسي قرار خواهد داد.
واژگان كليدي:
فرهنگ، انقلاب اسلامي، مقاومت اسلامي، معرفتشناسي، ايران، بيداري اسلامي -
مقدمه:
مطابق ديدگاههاي مرسوم در مباحث گفتماني، تكوينگرايي و جامعهشناسي معرفت، فرهنگ سياسي را ميتوان به مثابه بخشي از جهانبيني و شيوه نگرشي دانست كه مردم يك كشور در تعاملات و به ويژه در نحوه مواجهه با مسائل و مشكلات ملي اتخاذ ميكنند. از اين منظر به نظر ميرسد براي فهم معقول مباني و مبادي شناختي در فرهنگ انقلاب اسلامي، ابتدا بايد نظام انگيزشي و نشانگان انقلاب اسلامي را مورد بررسي قرار داد. به عبارت بهتر يافتن پاسخي براي اين پرسش مهم كه چرا گفتمان حاصل از انقلاب اسلامي برخلاف ديگر گفتمانهاي حاكم بر جهان، در پي تحقيق و نيل به آرمانها و اهدافي است كه به گمان بسياري در شرايط عادي امكانپذير نيست. ميتواند تا حدود زيادي ماهيت، تكوين، توسعه، پيدايش و پويش نشانگان و گفتمان انقلاب اسلامي ايران را تبيين كند.
با اين مقدمه نظري و با در نظر داشتن اين نكته مهم كه مردمي كه يك جامعه را شكل دادهاند و با هم زندگي ميكنند، باورها و فهم و دانشي را در فرايند زندگي اجتماعي كسب ميكنند كه خصلت و مبنايي اجتماعي دارد و همچنين با مفروض گرفتن اين موضوع كه نظام گفتماني در جمهوري اسلامي به علت تلاش براي تحقق اهداف و آرمانهاي خود همواره در چالش با نظام بينالملل به سر برده است؛ پرسش اصلي كه مطرح ميشود اين است كه بنيانها و ريشههاي معرفتي فرهنگ سياسي انقلاب اسلامي چه تأثيري را بر گفتمان مقاومت اسلامي در عرصه جهاني و به ويژه گفتمانهاي بيداري اسلامي در روند انتفاضه خاورميانه عربي بر جاي نهاده است؟
اين نوشتار در پاسخ به اين قبيل پرسشها آنچه را كه به عنوان فرضيه اصلي مورد آزمون قرار ميدهد اين است كه الزامات معرفتي حاصل از گفتمان انقلاب اسلامي ايران منجر به تقويت گفتمان بيداري اسلامي در خاورميانه عربي شده است. براي آزمون فرضيه، پس از مروري بر مؤلفههاي اساسي در نظريه سازهانگاري كه به عنوان چارچوب نظري برگزيده شده است، نخست به تبيين مفهوم بيداري اسلامي پرداخته خواهد شد و سپس تأثيرات معرفتشناسانه حاصل از انقلاب اسلامي ايران بر گفتمان بيداري اسلامي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
کد خبر: ۲۸۵۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲